من عاشق اون لبخندم
لبخندی که هیچ وقت نمیبینم
من از زندگیت میروم و دمای
جور واجور میان تو زندگیت
بعد چندسال توبه همه ی ادمای تو زندگیت فکر میکنی
...وبع یا من میافتی
و یک لبخند میزنی
من عاشق اون لبخندم...!
بگذار فاصله ها غوغا کنند...!
وقتی تو در میانه قلبم نشسته ای...
چه باک از دوری،چه باک از دوری..؟
لطفا یک لحظه سکوت...
به احترام مرگ احساسات پاک و صادقانه ام...
که چه بی پروا
برای " تو " فدایشان کردم....
خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است
پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است
گویا که در این وادی از عشق نشانی نیست
گر هست یکی عاشق آلوده به صد رنگ است...
صفایی نداره ارسطو شدن،
خوشا پر گشودن پرستو شدن...
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد،
به نیرنگ گلهای رنگارنگ دل نخواهد سپرد!!!
کاش می توانستم خاموش شوم...
فنا شوم..
محو شوم...
من از این روزگار خسته شده ام...
از این لحظه هایی که حال مرا نمی فهمند و کند می گذرند بیزارم...
من از تمام شاید ها و باید ها متنفرم...