تا ز میخانه و می نام ونشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه ی پیر مغان ازارلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارت گاه رندان جهان خواهد بود
بر وای زاهد خود بین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهانست و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
چشم اندم که ز شوق تو نهد سر به سهد
نا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
بخت حافظ گر ازین پونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه بدست دگران خواهد بود
تاریخ : سه شنبه 92/5/15 | 1:12 عصر | نویسنده : | نظرات ()